برخی افراد همواره درحال گله گذاری و ابراز نارضایتی هستند و هیچ گاه از روابطی که با اطرافیان، اعضای خانواده، دوستان و آشنایان و حتی همسر خود برقرار می کنند، رضایت ندارند. در این شرایط بیشتر زوج ها با وجود علاقه ای که به یکدیگر دارند، یکدیگر را تحمل نمی کنند و این مسئله حتی در زوج هایی که برای طلاق به دادگاه ها مراجعه می کنند هم دیده می شود؛ زوج هایی که با وجود علاقه به همدیگر قصد دارند مسیر زندگی شان را از هم جدا کنند.واقعیت این است که ریشه بسیاری از مشکلات ارتباطی همه ما به نحوی به دوران کودکی باز می گردد و کودک بی اعتماد، سرخورده و ناامید آن دوران ، حالا همسری شده است که به هیچ چیز و هیچ کس اعتماد ندارد. وقتی از یک زندگی شاد و موفق سخن می گوییم، بی گمان یکی از راه های تحقق آن آموزش و فراگیری است.بسیاری از ما عادت کرده ایم دانسته های خود را که از اطرافیان شنیده یا آنچه را بر مبنای مطالعه برخی کتاب ها به دست آورده ایم به همه چیز تعمیم دهیم و در زندگی زناشویی نیز براساس همان داده ها برای حل مشکلات تلاش می کنیم. بحث کودک ایمن یک موضوع ریشه ای در حل مشکلات زناشویی است.در واقع با شناخت بیشتر خود می توانیم اول به خود و سپس به همسر و اعضای خانواده مان کمک کنیم تا زندگی شاد و موفقی را تجربه کنیم.
در سبک دلبستگی ایمن مادر 3 ویژگی پذیرندگی، پاسخگوبودن و در دسترس بودن را داراست و کودکی که تربیت می کند، کودکی است که اول به خود و سپس به محیط پیرامون خود اعتماد می کند
سبک های دلبستگی
طبق گفته های دکتر علی پژوهنده مشاور و روان شناس، به طور کلی 3 سبک دلبستگی براساس کیفیت روابط مادر با کودک در سال های اولیه به وجود می آید که ایمن،ناایمن دوسوگرا و ناایمن اجتنابگر توصیف می شود. در سبک دلبستگی ایمن مادر 3 ویژگی پذیرندگی، پاسخگوبودن و در دسترس بودن را داراست و کودکی که تربیت می کند، کودکی است که اول به خود و سپس به محیط پیرامون خود اعتماد می کند. او در واقع تا یک سالگی به توانمندی اساسی مورد نیاز خود برای ادامه حیات یعنی «اعتماد» دست می یابد.
اما در سبک دلبستگی ناایمن دوسوگرا، کودک به علت نداشتن مادری که پذیرنده، پاسخگو و در دسترس باشد، دچار تشویش و اضطراب می شود و همواره نسبت به دیگران تردید دارد.
درحالت بحرانی سبک دلبستگی اجتنابگر رخ می دهد که طی آن کودک از برقراری ارتباط با دیگران اجتناب می کند و علت برآورده نشدن مکرر نیازهایش از سوی مادر، به نوعی با درماندگی خود آموخته خو می گیرد. چنین فردی در بزرگسالی از هرگونه ارتباطی که به صمیمیت منجر شود، دوری می کند و اصولا صمیمیت را بی ارزش تلقی می کند. نکته بسیار مهم در شکل گیری سبک های دلبستگی، ثبات رفتارهای منفی مادر است، به عبارت دیگر فقط تکرار و ثبات رفتارهای منفی در طول زمان و طی 5 سال اول زندگی است که به شکل گیری نوع خاصی از دلبستگی می انجامد.
بیشتر زوج هایی که برای طلاق به دادگاه مراجعه می کنند دارای سبک دلبستگی ناایمن هستند،
وقتی کسی به آن ها نزدیک می شود به سرعت احساس بی اعتمادی می کنند و این بی اعتمادی بر زندگی زناشویی آن ها تأثیر می گذارد.معمولا همسران مضطرب دوسوگرا توقعات زیادی دارند بسیار حساس و زودرنج هستند و معمولا از بی توجهی همسرشان شکایت دارند. از توجه همسرشان نسبت به اعضای خانواده اش یا افراد دیگر دلگیر می شوند و بیش از اندازه به این موضوع حساس هستند و همواره همسرشان را کنترل می کنند تا دلیل رفتارهای او را در ارتباط با دیگران دریابند. این دسته از افراد اگر شانس داشته باشند و با کسی ازدواج کنند که سبک دلبستگی اش ایمن باشد، احتمال این که به مرور زمان سبک دلبستگی شان تغییر کند و ایمن شود، زیاد است. ولی اگر با فردی مثل خودشان که دارای سبک دلبستگی دوسوگرا یا اجتنابگر است ازدواج کنند، اتفاقات بدی می افتد.**>همان طور که گفتیم بیشتر زوج هایی که قصد طلاق دارند هر دو ناایمن هستند.به گفته این مشاور زوجی که هر دو ناایمن دوسوگرا هستند معمولا از هم توقعات زیادی دارند، همدیگر را به شدت کنترل می کنند، هر دو نگران از دست دادن یکدیگرند، برای هم محدودیت های زیادی وضع می کنند، همدیگر را بیش از اندازه دوست دارند اما در عین حال رفتارهای طرد کننده زیادی دارند و از هم فاصله می گیرند، در واقع تلاش یکی از طرفین برای نزدیک شدن به همسر تبدیل به نشانه هایی برای نداشتن اعتماد می شود. در چنین زندگی مشترکی هر 2 نفر یکدیگر را آزار می دهند. توصیه اکید ما این است که در چنین مواردی زوج حتما برای مشاوره مراجعه و خود را آماده تغییر عادت های رفتاری کنند.
اجتنابگر و دوسوگرا
گفتیم که یک کودک اجتنابگر به علت پذیرفته نشدن مکرر درخواست هایش از سوی مادر دچار خود درماندگی آموخته شده می شود و از ارتباط با همسالانش و دیگر افراد اجتناب می کند. چنین کودکی در بزرگسالی صمیمیت را بی ارزش می داند و اعتقاد دارد که به هیچ کس نمی توان اعتماد کرد.زوجی که یکی از آن ها مضطرب دوسوگرا و دیگری اجتنابگر است هم دچار مشکلات زیادی می شوند. همسری که دوسوگراست خواهان ارتباط زیاد و توجه بیشتر همسرش است در حالی که همسر اجتنابگر به دنبال برقراری ارتباط با دیگران نیست و تلاشی هم در این زمینه نمی کند، به همسرش بی اعتماد است و تلاش های او را برای صمیمی تر شدن رد می کند. او خواهان تنهایی بیشتر و آزادی بیشتر است. آمارها نشان می دهد بیشتر زوج هایی که به مراکز مشاوره مراجعه می کنند از این دسته هستند و معمولا کارشان به جدایی می کشد.پژوهنده با اشاره به این که درمان در این دسته از افراد با تغییر در باورهای پایه آغاز می شود، می گوید: این کار توسط یک درمانگر باتجربه و با تکیه بر طرحواره درمانی انجام می شود و کار بسیار دشوار و زمانبری است اما تغییر این عادات و نگرش در طول زمان و با تمرین میسر است.